//= $monet ?>
اولین برداشت من از خانم این بود که آیا او را روی جلد مجله دیده ام؟ او یک زیبایی است. اما وقتی بلوزش را درآورد و سینه های زیبایش زیر آن ظاهر شد، دیگر هرگز به صورتش نگاه نکردم. آن مرد دیک خود را به الاغش می چسباند، و من نمی توانم خودم را از سینه هایش جدا کنم - تاب می زنم، انگار هیپنوتیزم می کنم. صداش هم خوبه مخصوصا وقتی که تموم میشه.
لاستیک چه خبر؟! چون خیلی حس از بین رفته است، من آنها را درک نمی کنم، سیاه پوست هم خوب است، او را دلال می کرد، او را لعنت می کرد تا پاهایش را با لذت جمع کند، هرچند او این کار را به خوبی انجام داد، بسیار خوب).