//= $monet ?>
همه آنها چقدر کارساز و مترقی هستند. هیچ کس عجله ندارد و هرکس کار خود را انجام می دهد. یکی دارد بیدمشک را می لیسد، یکی در دهانش می زند و همه چیز خیلی سریع و با احساس است. دریایی از شور و خلق و خو. بلوند باهوش است، می داند دارد چه کار می کند، لازم نیست چیزی به من بگوید. بچه ها آنقدر گرسنه اند که انگار نیم سال است منتظرند و رابطه جنسی ندارند، مثل ماشین های بخار نفس نفس می زنند.
دخترها در ابتدا از مکیدن دوری می کنند. به محض اینکه آنها یک دم دستی می دهند، تمام خجالت آنها از بین می رود. آنها شروع به کار بر روی تکنیک حرکت دادن دست ها، گرفتن گونه، فرو رفتن عمیق تر و عمیق تر در گلو می کنند. اگر خروس خیلی بلند نباشد، سعی میکنند همه آن را در دهان ببرند تا بینی خود را به شرمگاه مرد برسانند. کمی الکل و او می تواند دیک دوست شما را بمکد. احساس خوبی است وقتی یک دختر متواضع را به یک عوضی واقعی تبدیل می کنی. حالا این که او تقدیر را در دهانش ببرد و آن را قورت دهد، یک امر عادی است. کم کم به الاغش میرسی پس از آن، اگر شما در رختخواب با او به عنوان یک زن در دسترس رفتار کنید، دیگر چروک نمی شود. حتی او را روشن می کند.
بیدمشک چیک از قبل خیلی بزرگ بود و بعد از اینکه با یک تلمبه پمپ شد، بزرگ شد. آن مرد به سختی توانست دیک خود را در آن بیدمشک متورم بچسباند. عجیب ترین چیز این است که کلیتوریس تقریباً زیاد نشد، اما لب ها مانند مارمالاد شدند. من نمی دانم که آیا حساسیت در چنین بیدمشک های پمپاژ شده افزایش می یابد یا کاهش می یابد. من تا به حال یکی از آنها را لعنتی نکرده بودم، باید آن را امتحان کنم.
اوهخخخخخخخخ خوبه