دختر آسیایی به آرامی و طولانی با زبانش خروس را نوازش کرد و توپ ها را نیز فراموش نکرد. هر میلیمتر کار میکرد، در حالی که آنقدر ناله میکرد که شریک زندگیاش میخواست او را لعنت کند. خروسش فقط بین سینه های زیبایش جا می گرفت و نوک سینه های صورتی او متورم می شدند. او دراز کشید و خواست که او را در درونش تقدیر کند. پایان دادن به شکم او لذت خاصی به او داد. با دست خروسش را نوازش کرد. ای کاش من همچین دختر آسیایی داشتم، چون همه آنها بسیار خوش خلق هستند.
پزشکان و بیمارانشان موضوعی پربار هستند، مخصوصاً زمانی که پزشک آلت تناسلی به اندازه یک خفاش خوب داشته باشد و بیمار به نظر میرسد که تازه از راهروی مدلینگ خارج شده است. تخیل آنها نیز خوب است، آنها خود را در خواسته های خود محدود نمی کنند. با این حال، واضح است که هر دو مدت طولانی است که رابطه جنسی خوبی نداشته اند، بنابراین حریصانه به یکدیگر هجوم می آورند. اما اکنون آنها قطعا چیزی برای یادآوری خواهند داشت!
برادرش چه خانواده ای داشت، آن مادر آن خواهر هر دو جذاب و خیره کننده به نظر می رسند. در کل خواهر از راه رفتن مادرش اذیت نمی شود، انگار نان نمی دهد، اما به برادرش دم دستی می دهد. من همچنین در دهان چنین خواهری میزنم، او میداند که چگونه میتواند بادکنک درست کند - درست تا گلولههای خروسش که بلعیده است. جای تعجب نیست که پس از یک ضربه خوب، کلاسیک ها شروع به کار کردند.